مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو)نظریه سرشت و منش
سرشت و منش
شخصیت
کلمه شخصیت معادل کلمه ی Personality انگلیسی یا Personalite فرانسه است که خود از ریشه لاتین Personu گرفته شده است و به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر ، بر چهره می گذاشتند . این تعبیرات به این مطلب دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که بر چهره خود می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد ( کریمی ، 1386 ).
شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیر آن خصایص بدنی و نفسانی است که شناخته دوستان نزدیک شخص می باشد . به عبارت دیگر ، آن نقاب یا ماسکی است که فرد برای سازش با محیط که در حقیقت نوعی بازیگری در صحنه زندگی است به چهره خود نهاده است ( ایزدی ، 1351 ، به نقل از کریمی ، 1386 ).
شلاون ( 1988 ) « شخصیت راسازمان پویای جنبه های ادراکی ، انفعالی ، ارادی و بدنی ( شکل بدن و اعمال حیاتی بدن ) فرد آدمی می داند ». به نظر مدّی ( 1972 ) « شخصیت مجموعه ای پایدار از ویژگی ها و گرایش هاست که مشابهت و تفاوت های رفتار روانشناختی افراد را مشخص می کند ».
مان ( 1977 ) عقیده دارد که « شخصیت هر فرد همان الگوی کلی ، همسازی ساختمان بدنی ، رفتار ، علایف ، استعدادها ، توانایی ها ، گرایش ها و صفات دیگر اوست . پس می توان گفت منظور از شخصیت ، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است ».
اتکینسون و هیگارد ( 1993 ) بیان کردند که شخصیت عبارت است از الگوهای رفتار و شیوه های تفکر که سازگاری فرد با محیط را تعیین می کند . به نظر فرگوسن ( 1970 ) « شخصیت الگویی از رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی متقابل است . بنابراین شخصیت یک فرد راه هایی است که او نوعاً به دیگران واکنش و یا با آنها تعامل می کند » ( کریمی ، 1386 ).
شولتز ( 2005 ) معتقد است منظور از شخصیت در نظر داشتن بسیاری از ویژگی های فرد است . کلیت یا مجموعه ای از صفات مختلف که از ویژگی های جسمانی سطحی فراتر می رود و تعداد زیادی از ویژگی های ذهنی ، اجتماعی و هیجانی را در بر می گیرد . صفت ویژگی با کیفیت متمایز کننده شخصی است . برخی روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که پژوهش های جدید شخصیت عمدتاً می بایست بر پایه صفت قرار داشته باشند .
در دهه 1960 والترمیشل باعث مجادله ای در روانشناسی شد که درباره تأثیر نسبی متغیرهای شخصی پایدار مثل صفات ، نیازها و همچنین تأثیر متغیرهای مربوط به موقعیت بر رفتار بود و این جر و بحث تا پایان دهه 1980 ادامه یافت و اغلب روانشناسان شخصیت ، با پذیرش رویکرد تعاملی به این نتیجه رسیدند که برای تبیین کاملی از ماهیت انسان ، صفات شخصی پایدار ، جنبه های متغیر موفقیت و تعامل بین آنها را باید در نظر داشت .
شخصیت در طی